دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد. حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانهها اعلام کردند که او را با 60 عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژ-3 مورد حمله قرار دادهاند و به سرعت گریختهاند."
این روایت ترور مردی است که گرچه کارهای بزرگش برای انقلاب اسلامی، بعد از شهادت وی کمتر اجر دید و از نامش کمتر در حافظه تاریخی انقلاب یاد شد، اما هر اندازه که از عمر انقلاب میگذرد و هر میزان که فتنههای تهدید کننده آن، پیچیدهتر و مخوفتر میشوند، دوست و دشمن بیشتر از پیش به بصیرت انقلابیش اذعان میکنند. صحبت از شهید «سید حسن آیت» است.
به راستی این آیت که بود که دشمنانش برای تمام کردن کار او، " سه خشاب ژ-3 را به سوی پیکرش شلیک کردند، حال آن که پیکر نحیف این سید نجف آبادی را یک یا نهایت دو گلوله سهمگین پلنگ-کش ژ3 کفایت میکرد. چه سرّی در این ترور وحشیانه نهفته بود؟ راز این خشم و کینه نسبت به او چه بود؟