علل این موضوع را میتوان با استمساک به بررسی برخی از شرایط، مورد تحلیل قرار داد. نخست، شرایطی که دستگاه دیپلماسی و وزارت امور خارجه باعث «ایجاد» آن شده است و دوم، شرایطی که منبعث از «تحمیل» آمریکاییها به این کشورهاست.
علل این موضوع را میتوان با استمساک به بررسی برخی از شرایط، مورد تحلیل قرار داد. نخست، شرایطی که دستگاه دیپلماسی و وزارت امور خارجه باعث «ایجاد» آن شده است و دوم، شرایطی که منبعث از «تحمیل» آمریکاییها به این کشورهاست.
ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی در کنفرانس امنیتی مونیخ مواضع ضدایرانی صریحی از خود نشان دادند. در مورد رژیم صهیونیستی این موضع چندان بیپروا نیست؛ چراکه در اساس مواضع جمهوری اسلامی منافی موجودیت این رژیم جعلی است که اشغالگرانه بر اراضی اشغالشده از فلسطینیان چیره شده است.
اما درخصوص ترکیه و عربستان، بحث دربارهی مواضع اخیر و اتفاقاً ضدایرانی آنها، نیاز به تحلیل و بررسی دارد. چهچیزی سبب شده است تا عربستان سعودی علیه ایران شمشیر را از رو ببندد و ترکیهی اردوغان، بهصراحت از ایران در صحنهی بینالمللی تعاریف و مصادیق نامتعارف (با قواعد سیستم بینالملل و قواعد همزیستی مسالمتآمیز بین دو کشور) را در پیش بگیرد.
برای پاسخ به این سؤال بایستی اولاً نگاهی به اتفاقاتی که در ایران در حال رخ دادن است، داشته باشیم و سپس به معادلاتی که در نظام بینالملل خودنمایی میکنند توجه کنیم و علل این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
1- شرایط بحرانی که دولت آن را «ساخت»......
2- شرایط بحرانی که ساخته شد......
فرجام سخن
آنچه در این یادداشت تلاش شد تا به آن اشاره شود، موضوع علل صراحت ترکیه و عربستان در اتخاذ مواضع ضدایرانی در کنفرانس امنیتی مونیخ است. اشاره شد که برخی از این عوامل به رویکرد دستگاه دیپلماسی کشور و ناتوانی در عرضهی توانمندیهای جمهوری اسلامی برای تأمین امنیت بینالمللی و ارائهی مزیت نسبی ایران در سطح بینالملل بهلحاظ امنیتی برمیگردد.
بخش دیگری از شرایطی که در اینخصوص میتوان به آن اشاره کرد، مواضع ضدایرانی دونالد ترامپ و اعضای کابینهی وی است که «تبدیل به یک امر عادی» شده است و همین عادی شدن سبب شده است تا سایر بازیگران منطقهای و بینالمللی، بدون ترس از اینکه با سیاستهای تنبیهی ایران مواجه خواهند شد، مواضع ضدایرانی اتخاذ کنند و ایران را عامل ثباتزدای نظام بینالملل و منطقه معرفی کنند. درحالیکه ترکیه خود بهخوبی از نقش مثبت ایران در سطح منطقهای آگاه است و درخصوص نشست آستانه با ایران مراودات نزدیک داشته است و در جریان کمکهای ایران به برقراری امنیت و بازگشت تمامیت ارضی سوریه بوده و هست، اما درعینحال بدون توجه به این مساعدتهای ایران به نظام بینالملل و نظام منطقهای آشفته، سیاستهای اعلانی ضدایرانی را اتخاذ میکند.
راهکارها
برای رفع این معضل، دستگاه سیاست خارجی کشور باید بهصورت کامل توجه خود را بهسمت نوع خاصی از دیپلماسی متناسب با مقدورات و محذورات ایران کند. ایران بازیگری فعال در عرصهی منطقهای و بینالمللی است. بیشک هیچیک از رقبای منطقهای ایران و هیچیک از کشورهایی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارند، نه از جایگاه مقدورات ایران برخوردارند و نه از توان اقناعسازی ایران در سطح منطقهای و بین جوامع کشورهای هدف.
لذا دستگاه سیاست خارجی کشور با علم نسبتبه این مقدورات و این حوزهی نفوذ است که باید توانمندیهای خود را برای ارائهی پتانسیلهای ایران در عرصهی منطقهای بالا ببرد و صرفاً به برقراری مراودات رسمی در حوزهی سیاست خارجی و دیپلماسی بسنده نکند. آنچه برای دستگاه سیاست خارجی کشور بایستی اهمیت داشته باشد، مسئلهی «عرضهی توانمندیهای ایران» است.*